زمان:

Your teams:
ارتباط
Public account
  بخش پرو
اعتبار 1330
خرید اعتبار
شما در حساب کاربری عمومی هستید. اگر می خواهید بازی کنید و یا در بحث شرکت کنید، باید وارد حساب کاربری خود شوید. اگر شما یک کاربر جدید هستید، اول باید ثبت نام کنید

  PowerPlay مجله

سال نو مبارک


سال نو مبارک

 

نوروز جشن آریائی

قدمت نوروز و وجود این جشن به زمان‌های پیش از هخامنشیان و مادها برمی‌گردد زمانی که آریائی‌ها سرزمین‌شان را به دو قسمت تقسیم می‌کردند و دو فصل گرما و سرما داشتند فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود، چنانچه در اوستا آمده‌است. بعدها در این دو فصل تغییری پدید آمد و به موجب وندیداد تابستان دارای ۷ ماه و زمستان ۵ ماه گردید. در هر یک از این دو فصل جشنی بر پا می‌داشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار می‌رفته‌است. وجود پایه و اساس جشن‌های نوروز و مهرگان در آغاز فصول دوگانهٔ آریائی‌ها گویای آن است که زمینهٔ اصلی پیدایش هر یک از آنها، بزرگداشت سرآغاز سال، توجه به پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر بوده‌است. با مرور زمان و تحول تدریجی اوضاع جشن نوروز از آن صورت بسیط نجومی و گاه‌شناسی بیرون آمد و بعدها جنبه های متعدد دینی و رسمی و سیاسی پیدا کرد. سرانجام این یادگار با سنن دیرین خود از مدتی متجاوز از نه قرن پیش در آغاز برج حمل جای ثابتی یافت و تنها جشن جهانی است که می‌توان گفت تمامی جنبه‌های دینی، رسمی، سیاسی و طبیعی را در خود جای داده‌است.

نظریه وامگیری نوروز از تمدن بین‌النهرین

مردم بابل از دورانهای بسیار قدیم، روز اول سال را،عموما در اعتدال بهاری(21 مارس) جشن میگرفتند. این زمان اول بهار و آغاز فصل نو است. زمانی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار میشود، در حقیقت آغاز سال نو بود. از لوحه ها چنین بر می آید که این جشن تقریبا از 2340 سال، پیش از میلاد وجود داشته . آرتور کریستن سن،ایرانشناس دانمارکی نوشته است، سال ایرانیان باستان، به صورتی که در سنگ نوشته های زمان داریوش کبیر در بیستون دیده میشود،در پاییز آغاز میشد و جشن بسیار معروف مهرگان(بگیاد)، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده.از جشن نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ نامی برده نشده،چنانچه از مهرگان نامی برده نشده است

در اواخر حکومت داریوش بزرگ،ایرانیان که تحت تاثیر تمدن آسیای صغیر و مدیترانه ای قرار گرفته بودندتقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی(پنجه دزدیده)  تقسیم شده بود و در اعتدال بهاری آغاز می‌شد. این سال، یعنی سال اوستایی جدید، سال دینی زرتشتی گشت و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیده‌است. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است

مهرداد بهار با نظریهٔ وام‌گیری عید نوروز ایرانیان، ازبین النهرین موافق نیست و عقیده دارد، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار می‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته می‌شده‌استبه اعتقاد مهرداد بهار، احتمالاً نوروز در ایران قبل از هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمی‌شود، چون یک عید ملی محسوب می‌شده و اوستا یک کتاب دینی است و جشن‌های خاص خودش را دارد. بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، هم جشن مهرگان را که در آغاز یک عید بومی بوده و هم نوروز را می‌پذیرد

جشن زرتشتی فروردگان

از میان سنن دیرین ایرانی، جشن فروردگان یا جشن همسپشمدیه که بر مبنای معتقدات دیرین آریائی ها استوار است بیش از همه در زمینهٔ اصلی و ابتدایی نوروز تأثیر گذاشته‌است جشن فروردگان جشن فروهرها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می شد. فروهرها همان ارواح مردگانند. نام فروردین که آغاز بهار است، برگرفته از نام فروهرهاست.در فروردین یشت آمده است که در مدت جشن فروردگان فروهرهای مؤمنان از اقامتگاه‌های خود می‌آیند و مدت ده شب در کنار مردم می‌مانند، این جشن مربوط به بازگشت مردگان بود. زمان این جشن به حساب گاه شمارهای امروزی، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین، بحساب می‌آمد. از زمانی که آغاز سال در اعتدال بهاری تعیین گردید، نوروز ششمین روز این جشن گشت که به فروردگان افزوده شد بدین ترتیب اندیشهٔ شکوه و پر اهمیت بودن ششمین روز جشن سال نو، در ذهن ایرانیان، از قبل وجود داشته و در زمان ساسانی هم حفظ گردید

افسانه پیدایش نوروز

دربارهٔ پیدایش نوروز و مناسبت تاریخی آن داستان‌ها و روایات متفاوت بسیار است. در غالب این داستان‌ها پیدایش نوروز به زمان پیشدادیان نسبت داده شده و از جمشید پادشاه مشهور پیشدادی به عنوان بنیان‌گذار این جشن یاد گردیده‌است فردوسی در این زمینه چنین سروده است:

همه کردنی‌ها چوآمد پدید

 

به گیتی جز از خویشتن ندید

چو آن کارهای وی آمد به جای

 

ز جای مهین برتر آورد پای

به فر کیانی یکی تخت ساخت

 

چه مایه بدو گوهر اندر نشناخت

که چون خواستی دیو برداشتی

 

ز هامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا

 

نشسته برو شاه فرمان‌روا

جهان انجمن شد بر تخت او

 

فرو مانده از فرهٔ بخت او

به جمشید بر گوهر افشاندند

 

مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمزو فرودین

 

بر آسوده از رنج تن دل زکین

بزرگان به شادی بیاراستند

 

می و جام و رامشگران خواستند

چنین روز فرخ از آن روزگار

 

بمانده از آن خسروان یادگار

ابو ریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه در مورد پیدایش نوروز نوشته است که برخی از علمای ایران می‌گویند سبب اینکه این روز را نوروز می‌نامند این است که چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز، روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت اگر چه پیش از این هم نوروز بزرگ و معظم بود. برخی دیگر از ایرانیان گویند که جمشید زیاد در شهرها گردش نمود و چون خواست به آذربایجان داخل شود بر سریری از زر نشست و مردم او را بر دوش خود می‌بردند و چون آفتاب بر آن تخت بتابید و مردم آن را دیدند این روز را عید گرفتند و در این روز رسم است که مردمان به یکدیگر هدیه می‌فرستند

نوروز در زمان هخامنشیان

گرچه اطلاعات دقیقی از نوروز در این دوره از تاریخ ایران در دست نیست اما در اینکه آئین‌های این جشن در روزگار آنان مرسوم بوده‌است، تردیدی نیست. از پژوهش‌هایی که در تطبیق نوروز ایرانی ونوروز قطبی(مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، به عمل آمده بر می‌آید که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ و توسط او در مصر رایج گردید. و هم می‌دانیم که برخی اصولگاه شماری مصری را ایرانیان از مصر اقتباس کردند و در مقابل آئین‌های نوروز ایرانی تأثیر فراوانی در مراسم نوروز قبطی بجای گذارده‌است

در زمان هخامنشیان، شاه نوروز را در تخت جمشید برپا میداشتند. گیرشمن باستان شناس فرانسوی در مورد مراسم نوروز در دربار هخامنشیان نوشته‌است همه چیز در تخت جمشید برای بزرگداشت این جشن ملی بنا شده‌است. پیش از انجام تشریفات نوروز، بزرگان شاهنشاهی و نمایندگان کشورها به تخت جمشید می‌آمدند و در دشت وسیع مرودشت که رود پلوار از میان آن می گذرد و در مغرب تخت جمشید قرار گرفته هزاران خیمه می‌زدند. در نمای خارجی پلکان تخت جمشید اشخاصی که در تشریفات نوروز شرکت دارند، نشان داده شده‌اند. در این سنگ برجسته‌ها نمایندگان ۲۳ ملت تابع شاهنشاهی و درباریان پارسی و مادی به همراه اسب‌ها و گردونه‌های پادشاهی و سربازان شوشی دیده میشود

 

 

 





رُتبه مقاله: ضعیف - معمولی - عالی     بازدیدهای منحصر به فرد: 19

اشتراک در فیس بووک   اشتراک در توویتر   MySpace اشتراک در